دل نوشته های دختری پاییزی

اینجا خانه کوچکیست تا روزمرگی هایم را به یادگار ثبت کنم.

دل نوشته های دختری پاییزی

اینجا خانه کوچکیست تا روزمرگی هایم را به یادگار ثبت کنم.

دل نوشته های دختری پاییزی

سلام
معتقدم که نوشتن و مطالعه کردن به پیشرفت آدم ها تو هر ضمینه ای کمک میکنه.
اینجا از تجربیاتم میگم، خوشحال میشم اگه بتونه کمکت کنه 😉

پیام های کوتاه

۹ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

وقتی تو دوران بی اعصابی هستی و درد ممتدی با تو همراهه
هیچ مسکنی مثل گفتن:«چه قدر خوب که صدات رو شنیدم» از دوست دوران نوجوونیت نمی تونه آرومت کنه

تابان
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۷:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تفلد بازی

تابان
۳۰ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
از همون دم در خوابگاه میتونی بفهمی که هفته های امتحانه
کفش ها به طور هول هولکی واری جلوی در پرت شدن
وارد راهرو طبقه اول که میشی یه سری از این بچه سوسولا دور میز بزرگ وسط راهرو نشستن و جلوی هر کدوم جزوه های پرپر شده و کتاب له شده از زور فشار دست و مدادهایی که خط خطی کردنشون هست
گوشه های همون طبقه رو هر کی زرنگ تره گرفته و بقیه جا ماندگان اون وسط رو قالیچه ها و ملافه های کوچک زنبیل گذاشتنو منتظر خالی شدن گوشه ها هستن و مدام حواسشون به رفت و آمد بقیه پرت میشه...
اگه همون جا سرت رو به چپ یا راست بچرخونی با راهرو هایی شبیه راهرو های بیمارستان های دوران جنگ مواجه میشی.
هر کسی یه طرف خودش رو پرت کرده و با کتاب یا جزوه ای مشغوله،بعضی ها از سرما به شوفاژها پناه آوردن و اطرافشون علاوه بر کتاب ظرف خوراکی هم میبینی که هم خودشون میخورن هم اطرافیانشون رو به فیض میرسونند.
وسط طبقه پایین یه میز پینگ پنگ هست که بچه ها از هر روشی که به مغزشون رسیده ازش استفاده کردن:دو نفر روش نشستن و پشت به هم هستن،سه چهارنفر به پایه هاش از هر جهت تکیه دادن،یکی هم زیر میز اون وسط نشسته با پاپوش هایی که گوشهای خرگوشیش خودنمایی میکنه
طبقه بالا چون نمازخونه رو تو خودش جا داده راهرو های خلوت تری داره و به مراتب سردتر هم هست و یاد اقوام اسکیمو رو تو ذهنت تداعی میکنه.
هر شخصی با یه پتو خودش رو بسته بندی کرده و فراگیری علم رو به سختی دنبال میکنه
نمازخونه از اکیپ دوستان پر شده و هر چندتا از دوستان به ردیف بغل هم نشستن و بعد از چندین دقیقه از هم میزان خونده شده مطلب رو می پرسن
حالا فرض کنید این روند از بعد از امتحان ادامه داره تا امتحان بعدی
و این وسط له شدگان امتحان هستند که...

برای موفقیت همه آنها دعا کنید،^_^

تابان
۱۸ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

و هیچ چیز غم انگیز تر از این نیست که تو د رخوابگاه مجبور به خواندن 104 صفحه مطلب برای یک امتحان باشی

و آن بیرون

خانواده ات به مهمانی مهمی بروند...

تابان
۱۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از خوبی های آدم ها بگویید...
خوبی هایشان را به توان اِن میرسانند.دنیا قشنگتر میشود....

از عطیهِ جان :)

atiyee.blog.ir

تابان
۱۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

از یه دانشگاه با هزار و خورده ای دانشجو تنها بنده باید بیفتم منطقه پردیس برای اداء خدمت
گریه آور نیست؟
.
.
.
.
دلم برای تک تک هم خوابگاهی ها،و هم کلاسی ها و هم دانشگاهی هایِ
گند دماغم تنگ شده از الان

تابان
۱۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

اشیایی که نماینده افراد خاص زندگیم هستند را با تمام جان دوست میدارم.

با ضمیمهِ:استیکر ماچ از ته دل

تابان
۰۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

کلی عکس قدیمی لبخندآور یافتم.

تمرینات ساز رو به طور جدی دنبال کردم.

15G فضا تو یکی از درایو های کامپیوتر باز کردم.

کلی لباس تو صف اتو رو با دقت خاصی راهی کمد لباسها کردم.

شب نشینی رفتم خونه آشناهایی که تو طول ترم یه زنگم بهشون نزده بودم.

و ...

لیست بالا را تو یوم الفرجه تکمیل کردم و دریغ از یه کلمه فراگیری علم برای عبور از سد نفس گیر شب امتحان



+بعد از اون بالایی به امید دوستان متفکر خوابگاهی راهی ورود به هفته امتحانات میشم امیدوارم نتیجه بده





تابان
۰۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بنده قبلا تو یکی دیگه از سرویس های وبلاگ نویسی بودم
تو دوران شیرین فرجه امتحانات متوجه شدم که وبلاگ اسبقم رو خدا بیامرزه و....
حالا دنباله حرفام رو اینجا میارم.


سلام خونه جدید
تابان
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر